درباره «جایگاه مجوزات(اعتبارنامه‌های) کسب‌وکار در بازار و عدم نیاز به اجبار و انحصار برای آنها»

وقتی صحبت از غیرضروری بودن مجوزات میکنیم، درواقع منظور غیرضروری بودن “اجبار” هرگونه اعتبارنامه‌ای هست.
شما بعنوان یک مصرف‌کننده، برای فهمیدن اعتبار و کیفیت یک سرویس‌دهنده چطوری اطلاعات کسب میکنید؟
از دیگران میپرسید. اعتبارنامه‌های طرف رو بررسی میکنید. مثلا میبینید گواهی شرکت در آموزش x را دارد یا نه.
لایسنس فلان سازمان را چطور.
با خود طرف صحبت میکنید تا ببینید چقدر از موضوع سردرمیاورد و باتوجه به بازخوردی که از او داشتید قضاوت میکنید.
نمونه کارها رو بررسی میکنید.
مقایسه میکنید و یا از خدمات کارشناسی استفاده میکنید. (مثل کارشناسی خودرو)

هیچوقت به داشتن یک اعتبارنامه به تنهایی اکتفا نمیکنیم. چرا که میدونیم چیز قابل ملاحظه‌ای به ما نمیگه.

اما اعتبارنامه‌ها چه زمانی کاربرد دارند؟ زمانی که صادرکننده اعتبارنامه، خودش معتبر باشه. من از امروز اگر شروع به صدور اعتبارنامه برای پزشک‌ها کنم، کسی نمیاد از من استعلام بگیره که این پزشک واقعا کاربلده یا نه. چون در تعیین صلاحیت پزشک، خودم معتبر نیستم. مگر فقط بعضی دوستان خودم از من درباره تجربیاتم در برخورد با برخی پزشکانی که از کارشون استفاده کردم بپرسن.

پس اگر صادرکننده بی‌اعتبار باشه، داشتن یا نداشتن اعتبارنامه تفاوتی نداره.

اگر صادرکننده معتبر باشه. یعنی مصرف‌کنندگان با دیدن این برگه صادرشده، برای سرویس‌دهنده در مقایسه با سایرین سرویس‌دهنده‌ها اعتبار ویژه‌ای قائل بشن، اینجاست که دریافت این اعتبارنامه برای سرویس‌دهنده‌ها هم مهم میشه. چون به کمکش میتونن مشتری بیشتری جذب کنند.

اعتبارنامه و صادرکنندش، اگر میخوان همچنان اعتبارشون رو حفظ کنند، باید سازوکارهای نظارت و استانداردهایی برای سرویس‌دهنده تعریف کنن تا اگر از اینها عدول کرد، مثلا اعتبارنامش لغو بشه یا امتیازش کمتر بشه. اما یک سوال اینه، این سازوکار چطور باید باشه؟ آیا حق داریم این سازوکار رو تحمیل کنیم؟ و آیا اصلا مطلوبه این تحمیل؟

ما نیازی به اجبار در اعتبارنامه نداریم و طبیعتا همچنین به تمامی اون سازوکارها، چون اینها به تنهایی چیز خاصی نمیگن و الزاما بهترین روش نیستند.
اعتبارنامه‌ای که انحصار داره، نیازی به کسب اعتبار هم نداره. همین اعتبارش رو کمتر هم خواهد کرد. امکان فساد و تقلب را هم بیشتر میکنه.

اجبار به فعالیت در چارچوب مجوزها، خودش نقض مالکیت هم هست. چرا که افراد رو محدود میکنیم در اینکه چطوری چیزهای تحت مالکیتشون رو، مدیریت کنند.
کسب‌وکارها باید بتونند بدون مجوز کار کنند و جلب اعتماد مشتری، وظیفه سرویس‌دهنده هست. مشتری از روش‌هایی که گفته شد به اعتبارسنجی سرویس‌دهنده میپردازه و اگر تجربه و کیفیت مورد انتظار رو نداشت یا می‌تونه پیگیری حقوقی کنه طبق قراردادی که بسته و یا دفعات بعدی، با دانش بیشتری تصمیم‌گیری کنه برای انتخاب سرویس‌دهنده.

اگر اجبار و انحصار مجوزها لغو بشه، درصورتی که تقاضایی باشه، امکان شکل‌گیری این اعتبارنامه‌ها در بازار وجود داره. شرکت‌هایی و یا انجمن‌های عام‌المنفعه‌ای شکل خواهند گرفت و به این نیاز پاسخ میدن وسرویس‌دهنده‌ها داوطلبانه از اینها استفاده میکنند.
این نهادها هم باید برای حفظ اعتبار خودشان رقابت کنند.


برای مطلع شدن از انتشار سایر مقالات، در خبرنامه عضو شوید :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *