آیا امکان ایجاد یک سیستم برنامه‌ریزی مرکزی با پیشرفت تکنولوژی وجود داره؟

پاسخ کوتاه اینه، بنظرم خیر. اما چرا؟ مساله اینه که این اطلاعات ماشین از کجا بدست میاد؟ آیا با رجحان‌های اظهار شده قراره عمل کنه؟ انسان‌ها همیشه اونطور که میگن، رفتار نمیکنن.

اما رجحان‌های آشکار شده در فرایند بازار ( مثلا با خرید کردن )، داده‌هایی هستند که فقط یکبار اتفاق افتاده و هیچ دلیلی برای تعمیم آنها به آینده نیست.

نکته دیگر اینکه، ما آدم‌‌ها همیشه در بازار درحال انتخابیم. یعنی برگزیدن چیزی یا چیزهایی به قیمت چشم‌پوشی از چیزی یا چیزهایی و اگر گزینه‌های پیش‌روی ما تغییر کنند، ممکنه این انتخاب‌ها تغییر کنه. پس آنچه که ما انتخاب میکنیم، انتخاب ایده‌آل و قطعی ما نیست. فقط انتخاب از گزینه‌های موجوده و با تغییر هر بخشی از شرایط از جمله تجربه‌زیسته، گزینه‌ها، نحوه تعامل افراد با ما و موارد مختلف دیگر ممکنه انتخاب‌های ما تغییر کنند.

ادامه مطلب

چازِ سیاتل: وطن قانونی یا متجاوزان غیرقانونی

این یادداشت، بدنبال بررسی از نگاه حقوقی نیست و استفاده از عبارت «قانونی» و «غیرقانونی» صرفا بدلیل درک بهتر مساله استفاده شده‌اند، این یادداشت بررسی‌ای از جنبه نظری درباره حکومت خودمختار CHAZ در سیاتل می‌باشد.

در پی اعتراضات در سال ۲۰۲۰ در آمریکا پس از مرگ جرج فلوید، بخشی از شهر «سیاتل» اعلام خودمختاری می‌کند و نام منطقه خود را CHAZ ( مخفف : Capitol Hill Autonomous Zone ) می‌گذارد.

در این یادداشت سعی برآنست تا با بررسی آراء برخی اقتصاددانان و فیلسوفان سیاسی، به بررسی مساله مالکیت بر دارایی‌های عمومی در این منطقه بپردازیم.

این یادداشت، چکیده‌ای از یادداشت Jeff Deist در وبسایت موسسه میزس می‌باشد. (این یادداشت در اولین روزهای این اتفاق نوشته شده است و اطلاعات مربوط به وقایع پیش آمده، مربوط به آن روزهاست.)

ادامه مطلب

در نقد یک نظریه فایده‌گرایانه درباره مالیات

گاهی در سیاست‌های کاهش فاصله طبقاتی، مطرح می‌شود که باتوجه به کاهشی بودن «مطلوبیت نهایی» ( marginal Utility ) و به تبع آن، کاهشی بودن مطلوبیت نهایی هر ریال درآمد بیشتر، می‌توان از افرادی که درآمد بیشتری دارند مالیات بیشتری گرفت و به افرادی که درآمد کمتری دارند، داد.

ادامه مطلب

نظریه ذهنی بودن ارزش

در این یادداشت، به نظریه «ذهنی بودن ارزش» و «چگونگی شکل گیری یک معامله» پرداخته‌ام.

ذهنی بودن ارزش

زمان، شرایط، نوع نگاه، فراوانی یا کمیابی و فاکتورهای بسیار دیگری، موضوعاتی هستند که برروی ارزش‌گذاری تاثیر دارند.

ذهنی بودن ارزش، به آن معناست که هر کالا و خدمتی، درنظر هرکسی ارزشی متفاوت از دیگری دارد. یعنی ارزش، جزوی از ذات آن خدمت یا کالا نیست، بلکه چیزی‌ست که در ذهن ما ایجاد می‌شود و درواقع قضاوتی‌ست که هر فرد نسبت به آن کالا یا خدمت دارد.

انسانی که گرسنه است، ارزش بیشتری برای غذا نسبت به کالای دیگری قائل باشد، اما همان که غذا را استفاده کرد و دیگر گرسنه نبود، اولویت و ارزش غذا برایش کم خواهد شد. این تغییر شرایط است که می‌تواند اولویت ها و ارزش‌ها را در ذهن ما تغییر دهد.

ادامه مطلب