این یادداشت، بدنبال بررسی از نگاه حقوقی نیست و استفاده از عبارت «قانونی» و «غیرقانونی» صرفا بدلیل درک بهتر مساله استفاده شدهاند، این یادداشت بررسیای از جنبه نظری درباره حکومت خودمختار CHAZ در سیاتل میباشد.
در پی اعتراضات در سال ۲۰۲۰ در آمریکا پس از مرگ جرج فلوید، بخشی از شهر «سیاتل» اعلام خودمختاری میکند و نام منطقه خود را CHAZ ( مخفف : Capitol Hill Autonomous Zone ) میگذارد.
در این یادداشت سعی برآنست تا با بررسی آراء برخی اقتصاددانان و فیلسوفان سیاسی، به بررسی مساله مالکیت بر داراییهای عمومی در این منطقه بپردازیم.
این یادداشت، چکیدهای از یادداشت Jeff Deist در وبسایت موسسه میزس میباشد. (این یادداشت در اولین روزهای این اتفاق نوشته شده است و اطلاعات مربوط به وقایع پیش آمده، مربوط به آن روزهاست.)
معترضان خیابانها و پارکها و همچنین ظاهرا یک اداره پلیس محلی را اشغال کردهاند. این منطقه تحت کنترل آنها که این روزها سرخط خبرها شده است را چاز میگویند. ( منطقه چاز، براساس نقشه در ویکیپدیا )
ساکنان جدید آنجا، این منطقه را مستقل از سیاتل و آمریکا اعلام کردهاند، درنتیجه خود را خارج از حوزه قضایی پلیس محلی و قانون میدانند. آنها دور تا دور منطقه را فنس کشیده و پاسگاههایی بنا کردهاند. داستانهایی درباره زیاد شدن شبه نظامیان، اخاذیها و انواع جدیدی از امنیتهای شبه خصوصی درحال گسترش است. هیچکس نمیداند که شرایط چقدر به این شکل باقی خواهد ماند، اما اگر تظاهرات وال استریت سال ۲۰۱۱ را درنظر بگیریم، چندین ماه طول خواهد کشید.
کپیتال هیل، مانند هر شهر دیگری، ترکیبی از داراییهای خصوصی و عمومی است. ورود و خروج شهروندان و کسبوکارها از طریق خیابانهای عمومی صورت میگیرد که هم اکنون با مشکل مواجهاند. ارزش داراییها، زیست فروشگاههای خرده فروشی و سکوت عمومی و لذتهای زندگی در این محلهها یکسره در تغییر و نوسان است. هرکسی که آپارتمانی، مغازهای یا رستورانی در این منطقه دارد، حق دارد که عصبانی شود و از معترضین و دولت محلی بابت خسارات مالی وارد شده بر او شاکی باشد.
امیدواریم که در دادگاههای سیاتل موفق باشد.
اما تکلیف داراییهای عمومی (یعنی آنهایی که در مالکیت دولت بودند)، زمینها و ساختمانهای دولتی چیست؟ باتوجه به آنکه خیابانها و ساختمانها در مالکیت شهر سیاتل هستند، آیا معترضین بطور مشروع آنها را تصاحب کردهاند؟
آیا کسی، از جمله شهروندان سیاتل و یا غیر آنها، میتواند ادعایی درباره آن داراییها کند؟ آیا آنجا وطن قانونی آنهاست یا آنها متجاوزانی غیرقانونی هستند؟
اما، کسی مانند پروفسور والتر بلاک، داراییهای تحت مالکیت دولت را بعنوان داراییهای بدون مالک درنظر میگیرد، حتی اگر با دزدی تصاحب شده باشند، درنتیجه برای همه دردسترس است و هرکسی میتواند برای آنها ادعا کند. در دیدگاه بلاک، هرآنچه که در مالکیت شهر سیاتل است ( کتابخانه ها، راه ها و … ) به مانند سرزمینی در دوردست ترین نقطه آلاسکا که انسان هنوز به آن دست نیافته، یک دارایی بدون مالک است.
در نگاه هانس هرمان هوپ، خیابان های سیاتل بدون مالک نیستند، بلکه شبیه زمینهایی اند که توسط دولت به نمایندگی از پرداختکنندگان مالیات نگهداری میشوند. و اگر این امانتداران (نمایندگان دولتی)، زمینها و سایر داراییها را بفروشند، باید پول آنها را به پرداختکنندگان مالیات برگردانند، درغیر اینصورت باید از طرف آنها این داراییها را حفظ و مدیریت کنند. درنتیجه، داراییهای عمومی از نظر هوپ در مالکیت پرداختکنندگان مالیات است.
برخی دیگر بر این باورند که مالکیت وابسته است به «کنترل». بروکراتها، پلیس و سیاستمدارانی که امکان کنترل و استفاده از داراییهای عمومی را دارند، مالکان بالفعل آنها هستند. چرا که فقط آنها میتوانند این داراییها را بفروشند، کنترل کرده و یا استفاده کنند. فقط کافیست بخواهید شبی در یکی از این مکانهای عمومی بخوابید، آنجاست که خواهید دید مالک واقعی این مکانها کیست. درنتیجه در شرایطی که معترضین کنترل کامل کپیتال هیل را بدست آوردهاند، میتوانند ادعای مالکیت آنرا نیز بکنند.
در این یادداشت به سه دیدگاه در این باره پرداخته شد. سیاتل، صرفا یک نمونه برای بررسی این موضوع بود، اما این موضوع میتواند درباره هر دارایی عمومی در هر جایی عمومیت داشته باشد. حال نظر شما در این باره چیست و چه استدلالی برایش دارید؟